خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ابلهانه
2 . احمق
[صفت]
stupid
/ˈstuː.pɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: stupider]
[حالت عالی: stupidest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ابلهانه
احمقانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ابلهانه
احمق
مترادف و متضاد
foolish
idiotic
inane
silly
unintelligent
intelligent
1.I made a stupid mistake.
1. اشتباهی ابلهانه کردم.
2.It was a stupid thing to do.
2. کاری ابلهانه [برای انجام دادن] بود.
2
احمق
ابله، نادان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ابله
بیشعور
پخمه
خنگ
دبنگ
نفهم
ملنگ
کودن
کمهوش
کمعقل
مترادف و متضاد
brainless
idiot
intelligent
smart
1.He'll manage—he isn't stupid.
1. او از پسش برمیآید؛ او ابله نیست.
2.She always makes me feel really stupid.
2. او همیشه باعث میشود که من احساس احمق بودن کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
stupendous
stupefy
stupefied
stuntwoman
stuntman
stupidity
stupidly
stupor
sturdy
sturgeon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان