خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گیجی
[اسم]
stupor
/ˈstuːpər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گیجی
منگی، بهت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منگی
مترادف و متضاد
daze
insensible condition
1.He fell to the ground in a stupor.
1. او در حالت گیجی زمین خورد.
2.The noise of someone banging at the door roused her from her stupor.
2. صدای در زدن کسی او را از بهت در آورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
stupidly
stupidity
stupid
stupendous
stupefy
sturdy
sturgeon
stutter
sty
stye
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان