خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ارائه دادن
2 . تسلیم شدن
3 . در معرض چیزی قرار دادن
[فعل]
to submit
/səbˈmɪt/
فعل گذرا
[گذشته: submitted]
[گذشته: submitted]
[گذشته کامل: submitted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ارائه دادن
تسلیم کردن، عرضه داشتن
to submit something
چیزی را ارائه دادن
You must submit your application before 1 January.
باید قبل از 1 ژانویه تقاضانامه خود را ارائه دهید.
to submit something to somebody/something
چیزی را به کسی/چیزی ارائه دادن
I submitted a report of the theft to the insurance company.
من گزارشی از دزدی را به شرکت بیمه ارائه دادم.
2
تسلیم شدن
سر فرود آوردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اطاعت کردن
تسلیم شدن
تمکین کردن
مترادف و متضاد
give in
yield
to submit to somebody/something
سر فرود آوردن جلوی کسی/چیزی
She refused to submit to threats.
او نپذیرفت در برابر تهدیدها سر فرود آورد [تسلیم شود].
3
در معرض چیزی قرار دادن
در معرض چیزی قرار گرفتن
formal
1.Derek has agreed to submit to questioning.
1. "درک" موافقت کرد که مورد [در معرض] بازجویی قرار بگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
submissiveness
submissive
submission
submersion
submersible
subordinate
subordinate clause
subordination
subplot
subpoena
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان