خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چمدان
[اسم]
suitcase
/ˈsuːt.keɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چمدان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جامهدان
چمدان
مترادف و متضاد
case
1.Have you unpacked your suitcase yet?
1. چمدانت را باز کرده ای؟
تصاویر
کلمات نزدیک
suitably
suitable
suitability
suit yourself.
suit
suite
suited
suitor
sulfur
sulfur dioxide
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان