Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خواستگار
[اسم]
suitor
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خواستگار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خواستگار
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
suiting
suited and booted
suited
suite
suitcase
sujebi
sujeo
sukarno
sukiya-zukuri
sukiyaki
کلمات نزدیک
suited
suite
suitcase
suitably
suitable
sulfur
sulfur dioxide
sulfurous
sulk
sulky
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان