1 . حامی
[صفت]

supportive

/səˈpɔrtɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more supportive] [حالت عالی: most supportive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حامی مشوق، پشتیبان

معادل ها در دیکشنری فارسی: کمک‌حال
مترادف و متضاد caring encouraging
  • 1.a supportive teacher
    1. یک معلم مشوق
  • 2.My parents were always supportive of me.
    2. والدینم همیشه حامی من بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان