Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . نگهدارنده
2 . حمایتکننده
3 . سیرکننده
[صفت]
sustaining
/səstˈeɪnɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نگهدارنده
1.In spite of Maria’s sustaining arm, I fell on the ground.
1. علیرغم دست نگهدارنده "ماریا"، من روی زمین افتادم.
2
حمایتکننده
پشتیبان
3
سیرکننده
نگهدارنده
more sustaining than tea
سیرکنندهتر از چای
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
self-sustained
self-supporting
self-suggestion
self-sufficing
self-sufficient
self-tapping screw
self-torment
self-torture
self-whispered
self-will
کلمات نزدیک
sustained
sustainable
sustainability
sustain
suss out
sustenance
sutra
sutton
suv
suzanne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان