خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مبادله کردن
2 . مبادله
[فعل]
to swap
/swɑp/
فعل گذرا
[گذشته: swapped]
[گذشته: swapped]
[گذشته کامل: swapped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مبادله کردن
رد و بدل کردن
1.we swapped phone numbers.
1. شمارههایمان را رد و بدل کردیم [شمارههایمان را به هم دادیم].
[اسم]
swap
/swɑp/
غیرقابل شمارش
2
مبادله
جابجایی، معاوضه
1.Let's do a swap. You work Friday night and I'll do Saturday.
1. بیا یک مبادله انجام دهیم. تو جمعه شب کار کن و من شنبه کار خواهم کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
swansong
swanky
swank
swan off
swan
swarm
swarthy
swastika
swat
swat team
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان