Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . قاپیدن
2 . کشیدن (کارت اعتباری)
3 . ضربه زدن (با حرکت قوسی دست)
[فعل]
to swipe
/swaɪp/
فعل گذرا
[گذشته: swiped]
[گذشته: swiped]
[گذشته کامل: swiped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
قاپیدن
دزدیدن
informal
مترادف و متضاد
pinch
1.They’re always swiping other kids’ sweets.
1. آنها همیشه شیرینیهای بقیه بچهها را میدزدند.
2
کشیدن (کارت اعتباری)
1.Swipe your credit card here to pay.
1. کارت اعتباری خود را اینجا بکشید تا پرداخت کنید.
3
ضربه زدن (با حرکت قوسی دست)
1.She opened the window and swiped at the flies with a rolled-up newspaper.
1. او پنجره را باز کرد و با یک روزنامه لولهشده به مگسها ضربه زد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
swinish
swingy
swingman
swingletree
swinging post
swirl
swish
swishing party
swishy
swiss
کلمات نزدیک
swinging
swingeing
swing voter
swing vote
swing state
swipe card
swirl
swish
swiss
swiss franc
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان