خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اثر کردن
[عبارت]
take effect
/teɪk ɪˈfɛkt/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اثر کردن
شروع به کار کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اثر کردن
1.It takes about 20 minutes for the medicine to take effect.
1. بیست دقیقه طول می کشد تا اثر دارو اثر کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
take down
take delivery
take care
take back
take away
take exception
take heart
take in
take into
take into account
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان