خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قوری
[اسم]
teapot
/ˈtiːpɑːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قوری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قوری
1.She refilled the teapot with boiling water.
1. او با آب جوش قوری را دوباره پر کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
teamwork
teamster
teammate
team-mate
team spirit
tear
tear apart
tear down
tear duct
tear gas
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان