خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موقتا
[قید]
temporarily
/ˌtem.pəˈrer.ə.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
موقتا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
موقتی
مترادف و متضاد
permanently
1.you have to temporarily leave this country.
1. شما باید موقتا این کشور را ترک کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
temporal
tempo
temple
template
tempestuous
temporary
tempt
temptation
tempter
tempting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان