خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زن غرغرو
[اسم]
termagant
/ˈtɜːrməɡənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زن غرغرو
سلیطه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پتیاره
مترادف و متضاد
shrew
1.Your highness, sorry about the shrieking termagant!
1. اعلی حضرت، بابت آن زن غرغرو عذرخواهی می کنم!
تصاویر
کلمات نزدیک
term-time
term paper
term of abuse
term
teriyaki
terminal
terminally
terminally ill
terminate
termination
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان