خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پایانه (اتوبوس، هواپیما و...)
2 . ترمینال (رایانه)
3 . لاعلاج
[اسم]
terminal
/ˈtɜr.mɪn.əl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پایانه (اتوبوس، هواپیما و...)
ترمینال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پایانه
ترمینال
1.I will see you in Terminal 4.
1. در پایانه (شماره) 4 میبینمت.
ferry/bus... terminal
پایانه فری/اتوبوس
the airport’s passenger terminal
پایانه مسافربری فرودگاه
2
ترمینال (رایانه)
[صفت]
terminal
/ˈtɜr.mɪn.əl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fatal]
[حالت عالی: most fatal]
3
لاعلاج
درمانناپذیر، کشنده
مترادف و متضاد
fatal
a terminal illness
یک بیماری لاعلاج
1. He has terminal lung cancer.
1. او سرطان لاعلاج ریه دارد.
2. The illness is usually terminal.
2. این بیماری معمولا لاعلاج است.
تصاویر
کلمات نزدیک
termagant
term-time
term paper
term of abuse
term
terminally
terminally ill
terminate
termination
terminological
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان