خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بافت
[اسم]
texture
/ˈtekstʃər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بافت
ساختار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بافت
1.Silk has a smooth texture.
1. ابریشم بافت نرمی دارد.
2.The two cheeses were very different in both taste and texture.
2. دو نوع پنیر هم از لحاظ طعم و هم بافت خیلی متفاوت بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
textual
textile factory
textile
textbook
text-to-speech
textured
tgif
thai
thailand
thalassemia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان