Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . تفکر
[اسم]
thinking
/ˈθɪŋkɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تفکر
اندیشه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تعمق
تفکر
اندیشه
1.I need to do some thinking.
1. باید کمی تفکر کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
thinker
think up
think through
think the world of someone
think the world of
thinly
thinness
thinning
third
third class
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان