خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هزار
[اسم]
thousand
/ˈθaʊznd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هزار
1.There were thousands of people there.
1. هزاران نفر در آنجا بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
thoughtlessness
thoughtlessly
thoughtless
thoughtfully
thoughtful
thousand island dressing
thousandth
thrall
thrash
thrash out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان