[اسم]

thrash

/θræʃ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 موسیقی ترش متال

[فعل]

to thrash

/θræʃ/
فعل گذرا
[گذشته: thrashed] [گذشته: thrashed] [گذشته کامل: thrashed]

2 شکست دادن

informal
  • 1.Scotland thrashed England 5–1.
    1. اسکاتلند 5-1 انگلستان را شکست داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان