خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با خستگی
[قید]
tiredly
/ˈtaɪərdli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
با خستگی
مترادف و متضاد
wearily
1.He shook his head tiredly.
1. او با خستگی سرش را تکان داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
tired out
tired
tire chains
tire
tiramisu
tiredness
tireless
tiresome
tiring
tissue
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان