خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خمیر دندان
[اسم]
toothpaste
/ˈtuːθ.peɪst/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خمیر دندان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خمیر دندان
1.Put a small amount of toothpaste on the brush.
1. مقدار کمی خمیر دندان بر روی مسواک بزن.
تصاویر
کلمات نزدیک
toothless
toothbrush
toothache
tooth and nail
tooth
toothpick
top
top banana
top brass
top dog
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان