خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آدم وسواسی
2 . شیفته تماشای قطار
[اسم]
trainspotter
/tɹˈeɪnspɑːɾɚ/
قابل شمارش
1
آدم وسواسی
2
شیفته تماشای قطار
ثبتکننده شماره قطارها (به عنوان سرگرمی)
تصاویر
کلمات نزدیک
trains usually leave on time but they occasionally have short delays.
trainman
training
trainers
trainer aircraft
traipse
trait
traitor
traitorous
trajectory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان