خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معامله کردن
[فعل]
to transact
/trænˈzækt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: transacted]
[گذشته: transacted]
[گذشته کامل: transacted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
معامله کردن
داد و ستد
1.Those who transact business in London must know what the rules are.
1. آنها که در لندن معامله انجام می دهند باید قوانین را بدانند.
تصاویر
کلمات نزدیک
trans-fatty acid
tranquillizer
tranquilizer
tranquilize
tranquility
transaction
transatlantic
transcend
transcendent
transcendental
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان