Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سفر
2 . سیار
[اسم]
traveling
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سفر
مسافرت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سیر
[صفت]
traveling
قابل مقایسه
2
سیار
سفرکننده
تصاویر
کلمات نزدیک
traveler’s cheque
traveler’s check
traveler
travelator
travel-sick
traveling companion
traveling expenses
traveller’s cheque
travelogue
travels
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان