خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آهنگ
2 . کوک کردن
3 . تنظیم کردن
[اسم]
tune
/tuːn/
قابل شمارش
[جمع: tunes]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آهنگ
آواز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آهنگ
نوا
نغمه
ملودی
مترادف و متضاد
melody
song
1.He was humming a familiar tune.
1. او داشت آهنگی آشنا زمزمه میکرد.
2.I downloaded some great tunes yesterday.
2. دیروز چندتا آهنگ عالی دانلود کردم.
[فعل]
to tune
/tuːn/
فعل گذرا
[گذشته: tuned]
[گذشته: tuned]
[گذشته کامل: tuned]
صرف فعل
2
کوک کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کوک کردن
1.She tuned her guitar.
1. او گیتارش را کوک کرد.
3
تنظیم کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنظیم کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
tundra
tuna
tumultuous
tumult
tumor
tune in
tune-up
tuned
tuneful
tuneless
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان