خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دم روی کول گذاشتن
[عبارت]
turn tail
/tɜrn teɪl/
1
دم روی کول گذاشتن
فلنگ را بستن
مترادف و متضاد
run away
1.We decided to turn tail and leave the stadium before there was a fight.
1. ما تصمیم گرفتیم دم مان را روی کول گذاشته و قبل از اینکه دعوایی بشود از استادیوم خارج شویم.
تصاویر
کلمات نزدیک
turn swords into ploughshares
turn signal light
turn signal
turn round
turn over a new leaf
turn the other cheek
turn thumbs down
turn to
turn up
turn up one's nose at
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان