خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجبور كردن
[جمله]
twist someone's arm
/twɪst ˈsʌmˌwʌnz ɑrm/
1
مجبور كردن
تحت فشار قرار دادن
informal
مترادف و متضاد
force
persuade
threaten
1.At first he refused, but after I twisted his arm a little, he agreed to help.
1. اول او قبول نکرد، اما بعد از اینکه من مجبورش کردم او راضی شد که کمک کند.
توضیحاتی در رابطه با twist someone's arm
عبارت twist someone's arm یا دست کسی را پیچاندن، به معنای کسی را مجبور به انجام دادن کاری کردن است.
تصاویر
کلمات نزدیک
twist and turn
twist
twirl
twinkle in one's eye
twinkle
twist the knife
twisted
twister
twisty
twitch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان