خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عصبی
2 . مضطرب
[صفت]
twitchy
/ˈtwɪtʃi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: twitchier]
[حالت عالی: twitchiest]
1
عصبی
پرشدار (ماهیچه)
informal
2
مضطرب
پرتنش
informal
مترادف و متضاد
jittery
1.As the time for her driving test approached, she started to get twitchy.
1. همانطور که زمان آزمون رانندگی او نزدیک میشد، او شروع به مضطرب شدن کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
twitcher
twitch
twisty
twister
twisted
twitter
two
two bits
two cents
two heads are better than one
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان