خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوع
2 . حروف چاپی
3 . آدم
4 . تایپ کردن
5 . تیپبندی کردن
[اسم]
type
/tɑɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نوع
جور، گونه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تیپ
نوع
سنخ
مقوله
طور
قبیل
قسم
گونه
مترادف و متضاد
class
kind
sort
variety
type of something
نوع چیزی
1. They sell over 50 different types of cheese.
1. آنها بیش از 50 نوع پنیر متفاوت میفروشند.
2. What type of house do they live in?
2. در چه جور خانهای زندگی میکنی؟
2
حروف چاپی
فونت
مترادف و متضاد
font
print
1.The important words are in bold type.
1. واژههای مهم با حروف چاپی [فونت] برجسته نوشته شدهاند.
2.The type was so small I couldn't read it.
2. فونت به قدری کوچک بود که نمیتوانستم آن را بخوانم.
3
آدم
مدل آدم
مترادف و متضاد
person
1.He's not the type to be unfaithful.
1. او آدمی نیست که خیانتکار باشد.
2.He's the outdoor type.
2. او آدم اهل بیرون رفتنی است.
توضیح درباره واژه type
واژه type در این کاربرد یک واژه غیرقابل شمارش است و کاربردی غیررسمی و محاورهای دارد و منظور از آن آدمی با مشخصههای فردی خاص، رفتارهای خاص و ... است.
[فعل]
to type
/tɑɪp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: typed]
[گذشته: typed]
[گذشته کامل: typed]
صرف فعل
4
تایپ کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تایپ کردن
ماشین کردن
1.Can you type faster?
1. میتوانی تندتر تایپ کنی؟
to type something (out/in/up)
چیزی را تایپ کردن
Type (in) the filename, then press ‘Return’.
نام فایل را تایپ کنید، سپس "بازگشت" را فشار دهید.
5
تیپبندی کردن
تیپشناسی کردن
specialized
to type somebody/something
تیپشناسی کردن
Blood samples were taken from patients for typing.
نمونههای آزمایش خون بهمنظور تیپشناسی از بیماران گرفته شد.
توضیح درباره فعل type به معنای تیپبندی کردن
فعل type به معنای پیدا کردن گروهها و طبقهبندیهایی است که افراد یا چیزهایی عضو آن هستند. این کاربرد در متون تخصصی و علمی استفاده میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
tyler
tycoon
twofold
two-way street
two-way
typecast
typed
typeface
typesetter
typewriter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان