خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چتر
[اسم]
umbrella
/ʌmˈbrelə/
قابل شمارش
1
چتر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چتر
مترادف و متضاد
brolly
parasol
sunshade
1.I left my umbrella on the bus yesterday.
1. دیروز چترم را در اتوبوس جا گذاشتم.
تصاویر
کلمات نزدیک
umbrage
umbilical cord
umbilical
umami
um
umbrella organization
umpire
umpteen
umpteenth
un
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان