خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مداوم
[صفت]
unceasing
قابل مقایسه
1
مداوم
بیوقفه، بیپایان، پیوسته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مداوم
مدام
تصاویر
کلمات نزدیک
uncaring
uncanny
uncalled-for
unbutton
unburden
unceremonious
unceremoniously
uncertain
uncertainty
unchallenged
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان