خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدون شرط
[صفت]
unconditional
/ˌʌnkənˈdɪʃənl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unconditional]
[حالت عالی: most unconditional]
1
بدون شرط
غیر مشروط، بی قید و شرط
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بلاشرط
بیقید و شرط
بدون قید و شرط
مترادف و متضاد
conditional
1.the unconditional surrender of military forces
1. تسلیم بی قید و شرط نیروهای ارتش
2.unconditional love
2. عشق بدون شرط
تصاویر
کلمات نزدیک
unconcerned
uncompromising
uncomplicated
uncommunicative
uncommon
unconditionally
unconfirmed
unconnected
unconquerable
unconscionable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان