Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نامتصل
2 . نامرتبط
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
unconnected
/ˌʌnkəˈnektɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unconnected]
[حالت عالی: most unconnected]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نامتصل
جدا، وصلنشده
مترادف و متضاد
linked
1.The wire was left unconnected.
1. سیم نامتصل باقی مانده بود.
2
نامرتبط
نامربوط، جداگانه
مترادف و متضاد
connected
1.The two crimes are apparently unconnected.
1. دو جرم ظاهراً نامرتبط بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
unconfirmed
unconditionally
unconditional
unconcerned
uncompromising
unconquerable
unconscionable
unconscious
unconsciously
unconsciousness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان