خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زیر چیزی خط کشیدن
2 . موردتأکید قرار دادن
3 . علامت خط زیرین
[فعل]
to underline
/ˌʌn.dərˈlɑɪn/
فعل گذرا
[گذشته: underlined]
[گذشته: underlined]
[گذشته کامل: underlined]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
زیر چیزی خط کشیدن
مترادف و متضاد
mark
underscore
1.All the technical words have been underlined in red.
1. زیر تمامی واژههای فنی با قرمز خط کشیده شدهاست.
2
موردتأکید قرار دادن
تأکید کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برجسته کردن
مترادف و متضاد
emphasize
highlight
stress
minimize
1.The report underlines the need for more teachers in schools.
1. گزارش نیاز مدارس به معلمهای بیشتر را موردتأکید قرار میدهد.
[اسم]
underline
/ˌʌn.dərˈlɑɪn/
قابل شمارش
3
علامت خط زیرین
علامت _
مترادف و متضاد
underscore
تصاویر
کلمات نزدیک
underlie
underhand
undergrowth
underground cable
underground
underlying
underlying cause
undermanned
undermine
undermine someone's belief
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان