خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از زیر محکم کردن
2 . حمایت کردن
[فعل]
to underpin
/ˌʌndərˈpɪn/
فعل گذرا
[گذشته: underpinned]
[گذشته: underpinned]
[گذشته کامل: underpinned]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از زیر محکم کردن
2
حمایت کردن
پشتیبانی کردن
formal
1.The report is underpinned by extensive research.
1. (این) گزارش توسط تحقیق گستردهای پشتیبانی شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
underpass
underpants
underpaid
undernourished
underneath
underpinning
underpopulated
underpriced
underprivileged
underrate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان