خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بد قواره
[صفت]
ungainly
/ʌnˈɡeɪnli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: ungainlier]
[حالت عالی: ungainliest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بد قواره
چغر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یغور
مترادف و متضاد
awkward
1.He was a tall, ungainly boy of 18.
1. او پسر 18 ساله ی بلند قد و چغری بود.
2.I felt very ungainly in the diving suit.
2. من در لباس غواصی خیلی حس بد قواره بودن داشتم.
تصاویر
کلمات نزدیک
unfurnished
unfurl
unfunny
unfulfilled
unfriendly
unglamorous
ungodly
ungodly hour
ungracious
ungrammatical
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان