1 . ناخوش
[صفت]

unwell

/ʌnˈwel/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unwell] [حالت عالی: most unwell]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناخوش

معادل ها در دیکشنری فارسی: بدحال
مترادف و متضاد ill sick well
  • 1.to be unwell
    1. ناخوش بودن
  • 2.you seem unwell to me.
    2. به نظرم ناخوش می رسید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان