خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نالایق
2 . نامناسب
[صفت]
unworthy
/ʌnˈwɜːrði/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unworthier]
[حالت عالی: unworthiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نالایق
نامستحق
مترادف و متضاد
worthy
1.He felt unworthy of being married to such an attractive woman.
1. او از اینکه همسر چنین زن جذابی بود، احساس نالایق بودن کرد.
2
نامناسب
ناشایست
مترادف و متضاد
unbefitting
1.Such opinions are unworthy of educated people.
1. چنین نظراتی برای افراد تحصیلکرده نامناسب است.
تصاویر
کلمات نزدیک
unworkable
unwittingly
unwitting
unwisely
unwise
unwrap
unwritten
unzip
up
up and down
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان