خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلند کردن
2 . روحیه دادن
3 . احساس نشاط (ناگهانی)
[فعل]
to uplift
/ˌʌpˈlɪft/
فعل گذرا
[گذشته: uplifted]
[گذشته: uplifted]
[گذشته کامل: uplifted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بلند کردن
بالا بردن
formal
2
روحیه دادن
تشویق کردن، نشاط بخشیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قوت قلب دادن
formal
1.Art was created to uplift the mind and the spirit.
1. هنر خلق شد تا به ذهن و روح نشاط بخشد.
[اسم]
uplift
/ˌʌpˈlɪft/
قابل شمارش
3
احساس نشاط (ناگهانی)
الهام
تصاویر
کلمات نزدیک
upland
upkeep
upholstery
upholsterer
uphold the original verdict
uplifted
uplifting
upload
upload videos
upmarket
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان