خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نتیجه
[اسم]
the upshot
/ˈʌpʃɑːt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نتیجه
سرانجام، پیامد
مترادف و متضاد
outcome
1.The upshot of it all was that he left college and got a job.
1. نتیجه همه این (اتفاقات) این بود که او دانشکده را رها کرد و کار پیدا کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
upsetting
upset the apple cart
upset stomach
upset
upscale neighborhood
upside
upside down
upstage
upstairs
upstanding
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان