1 . فایده
[اسم]

usefulness

/ˈjuːsfəlnəs/
غیرقابل شمارش

1 فایده سودمندی

معادل ها در دیکشنری فارسی: فایده
مترادف و متضاد benefits functionality value
  • 1.He explained the usefulness of having a Wi-Fi connection.
    1. او فایده داشتن اینترنت وای-فای را توضیح داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان