خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توهین
[اسم]
vituperation
/vaɪˌtuːpəˈreɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توهین
فحاشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هتاکی
مترادف و متضاد
abuse
1.She was unprepared for the flood of vituperation which descended on her from her critics.
1. او آماده سیل توهین هایی که از طرف منتقدین به سمتش روانه شد نبود.
تصاویر
کلمات نزدیک
vituperate
vitriolic
vitreous body
vitiate
vitamin
vituperative
viva voce
vivace
vivacious
vivian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان