Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . صدا
2 . وجه (فعل)
3 . نظر
[اسم]
voice
/vɔɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
صدا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آواز
ندا
صدا
آوا
آوازه
مترادف و متضاد
power of speech
1.She has a very loud voice.
1. او صدای خیلی بلندی دارد.
2.Speak up! I can't hear your voice.
2. بلند حرف بزن! نمی توانم صدایت را بشنوم.
2
وجه (فعل)
حالت، صیغه
the passive voice
حالت مجهول
3
نظر
عقیده
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
vogul
voguish
vogue
vodoun
vodka tonic
voice actor
voice box
voice communication
voice of conscience
voice of the people is the voice of god
کلمات نزدیک
vogue
vodka
vociferously
vociferous
vocational school
voice actor
voice box
voice command
voice doubts
voice mail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان