1 . موسیقی ارگ در کلیسا 2 . داوطلبانه
[اسم]

voluntary

/ˈvɑːlənteri/
قابل شمارش
[جمع: voluntaries]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 موسیقی ارگ در کلیسا

[صفت]

voluntary

/ˈvɑːlənteri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more voluntary] [حالت عالی: most voluntary]

2 داوطلبانه اختیاری

معادل ها در دیکشنری فارسی: اختیاری ارادی انتخابی داوطلبانه
مترادف و متضاد non-mandatory optional unpaid compulsory obligatory paid
  • 1.Attendance on the course is purely voluntary.
    1. شرکت در دوره آموزشی کاملا اختیاری است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان