خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فک زدن
[جمله]
wag one's chin
/wæg wʌnz ʧɪn/
1
فک زدن
گپ زدن
مترادف و متضاد
chat
chatter
1.We stood around and wagged our chins for almost an hour.
1. ما همان جا ایستادیم و تقریبا یک ساعت فک زدیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
wag
waft
waffle
wafer-thin
wafer
wage
wage-earner
wager
wagering
waggish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان