Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . عجیبغریب
2 . خمیده
[صفت]
warped
/wɔːrpt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more warped]
[حالت عالی: most warped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عجیبغریب
عجیب و ناخوشایند
disapproving
a warped sense of humor
حس شوخطبعی عجیبغریب
2
خمیده
تاببرداشته
1.The key was fractionally warped.
1. کلید خیلی جزئی تاب برداشته بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
warpath
warp and weft
warp
warning signal
warning sign
warping
warplane
warragal
warrant
warrant officer
کلمات نزدیک
warpath
warp and weft
warp
warning triangle
warning
warplane
warrant
warrant officer
warranted
warranty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان