Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . اسکی روی آب (ورزش)
2 . روی آب اسکی کردن
[اسم]
waterski
/ˈwɔtərski/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اسکی روی آب (ورزش)
[فعل]
to waterski
/ˈwɔtərski/
فعل ناگذر
[گذشته: waterskied]
[گذشته: waterskied]
[گذشته کامل: waterskied]
صرف فعل
2
روی آب اسکی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
waterside
watershed
waterscape
waters
waterproofing
waterspout
watertight
watertown
waterway
waterweed
کلمات نزدیک
waterside
watershed
waters
waterproof
watermill
waterskier
waterskiing
waterspout
watertight
waterway
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان