1 . ضعف
[اسم]

weakness

/ˈwiːk.nəs/
غیرقابل شمارش

1 ضعف نقص، سستی

معادل ها در دیکشنری فارسی: سستی ناتوانی ضعف
  • 1.Asking for help is not a sign of weakness.
    1. کمک خواستن نشانه ضعف نیست.
  • 2.There are weaknesses in their security system.
    2. نقص‌هایی در سیستم امنیتی آنها وجود دارد.
تصاویر
  •  تصویر weakness - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان