خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سلاح
[اسم]
weapon
/ˈwep.ən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سلاح
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسلحه
حربه
سلاح
1.chemical weapon
1. سلاح شیمیایی
2.nuclear weapon
2. سلاح هستهای
تصاویر
کلمات نزدیک
wean
wealthy
wealth
weakness
weakly
weapon of mass destruction
weaponry
wear
wear and tear
wear away
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان