Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . فرسوده (در اثر تماس با هوا)
2 . آفتابسوخته
[صفت]
weather-beaten
/ˈweðər biːtn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more weather-beaten]
[حالت عالی: most weather-beaten]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرسوده (در اثر تماس با هوا)
کهنه، پوسیده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باد و باران خورده
1.They looked out through the cracks of their weather-beaten door.
1. آنها از شکافهای در فرسوده به بیرون نگاه کردند.
2
آفتابسوخته
بادسوخته
the weather-beaten face of an old sailor
چهره آفتابسوخته یک ملوان پیر
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
weather vane
weather the storm
weather stripping
weather strip
weather station
weather-bound
weather-stripped
weather-worn
weatherboard
weatherboarding
کلمات نزدیک
weather vane
weather the storm
weather report
weather forecast
weather balloon
weathergirl
weathering
weatherman
weatherproof
weathervane
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان