خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تار
2 . وب
[اسم]
web
/web/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تار
مترادف و متضاد
mesh
net
netting
1.A spider had spun a perfect web outside the window.
1. یک عنکبوت تار بینقصی را بیرون از پنجره تنیده است.
2
وب
اینترنت
مترادف و متضاد
the Web
World Wide Web
web address
نشانی وب
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
weaving
weaverbird
weaver finch
weaver
weave
web browser
web page
webcam
website
wed
کلمات نزدیک
weaving
weaver bird
weaver
weave
weathervane
web browser
web page
web-site designer
webb
webbed feet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان